شکست در اجرای سیستمهای برنامهریزی منابع سازمانی (ERP) یکی از چالشهای رایج در پیادهسازی این سیستمها در سازمانها است. سیستمهای ERP با هدف یکپارچهسازی بخشهای مختلف سازمان طراحی میشوند و میتوانند مزایای زیادی به همراه داشته باشند، اما در برخی موارد با شکست مواجه میشوند. در این مقاله به بررسی نمونههایی از شکست اجرای ERP و تشریح دلایل شکست آنها میپردازیم.
۱. شرکت Hershey
شرح پروژه:
شرکت شکلاتسازی Hershey در سال 1999 یک سیستم ERP جدید را با هدف بهبود فرآیندهای زنجیره تأمین و مدیریت مشتریان پیادهسازی کرد. این سیستم شامل چندین ماژول ERP از شرکتهای SAP و Siebel بود. هدف Hershey این بود که بهرهوری خود را افزایش دهد و فرآیندهای خود را بهینه کند.
دلایل شکست:
- زمانبندی نامناسب: هرشی تصمیم گرفت که این پروژه را در طول فصل اوج تقاضا (زمان بازگشایی مدارس و هالووین) اجرا کند. این تصمیم باعث شد که مشکلات اجرایی سیستم در بدترین زمان ممکن بروز پیدا کند.
- فشار برای سرعت در پیادهسازی: مدیریت شرکت به دلیل عجله برای اجرای سریعتر پروژه، فرآیندهای تست و آزمایش کافی را نادیده گرفت. عدم بررسی دقیق و تست جامع سیستمها باعث بروز مشکلات غیرمنتظره شد.
- سفارشیسازی ناکافی: نیازهای خاص هرشی به طور کامل در طراحی سیستم ERP در نظر گرفته نشده بود، که منجر به عدم هماهنگی بین نیازهای عملیاتی شرکت و عملکرد سیستم شد.
نتیجه:
این شکست باعث تأخیر در تحویل محصولات و ضرر مالی قابل توجهی برای شرکت شد. هرشی نتوانست به موقع محصولات خود را به فروشگاهها برساند و در نهایت بخش عمدهای از درآمد فصلی خود را از دست داد.
۲. شرکت Nike
شرح پروژه:
شرکت Nike یکی دیگر از شرکتهایی بود که در اوایل دهه 2000 تلاش کرد سیستم ERP خود را پیادهسازی کند. نایکی در تلاش بود با استفاده از یک سیستم جدید ERP زنجیره تأمین خود را مدیریت کند و فرآیندهای سفارشدهی و تولید خود را بهبود بخشد.
دلایل شکست:
- مشکلات در پیشبینی تقاضا: سیستم ERP نایکی به درستی قادر به پیشبینی تقاضای بازار نبود، که باعث شد شرکت مقدار زیادی از محصولات غیرمحبوب را تولید کند و در عین حال از تولید محصولات پرتقاضا باز بماند.
- پیادهسازی ناقص و ناسازگار: نایکی در فرآیند یکپارچهسازی سیستمهای قدیمی و جدید با مشکلات زیادی مواجه شد. سیستمهای جدید با سیستمهای قبلی ناهماهنگ بودند و این مسئله منجر به بروز خطاهای فراوان در سفارشها و تولید شد.
- تمرکز ناکافی بر زنجیره تأمین: سیستم ERP نتوانست به درستی فرآیندهای پیچیده زنجیره تأمین نایکی را مدیریت کند، که این موضوع باعث مشکلات جدی در تولید و تحویل کالا شد.
نتیجه:
این پروژه باعث ضرر مالی 100 میلیون دلاری به نایکی شد و کاهش سهام شرکت را به دنبال داشت. همچنین این شکست باعث شد که اعتماد بازار به تواناییهای نایکی در مدیریت کارآمد کاهش یابد.
۳. شرکت Vodafone
شرح پروژه:
شرکت Vodafone در سال 2013 تلاش کرد یک سیستم ERP بزرگ را برای مدیریت مالی و منابع انسانی خود پیادهسازی کند. هدف این پروژه، سادهسازی و بهبود فرآیندهای داخلی و بهبود گزارشدهی مالی بود.
دلایل شکست:
- مدیریت ضعیف پروژه: مدیریت ضعیف و نبود یک تیم پروژه قوی و متخصص منجر به ایجاد مشکلات در فرآیند پیادهسازی شد. نبود هماهنگی کافی بین تیمهای مختلف و ناهماهنگی بین واحدهای مختلف منجر به تأخیر و بروز مشکلات فنی شد.
- مقاومت کارکنان در برابر تغییر: کارکنان ودافون با تغییرات گستردهای که سیستم ERP به همراه داشت، مخالف بودند. این مقاومت به دلیل عدم آموزش کافی و عدم آشنایی با مزایای سیستم جدید بود.
- پیچیدگیهای فنی: سیستم ERP با بسیاری از زیرساختهای فناوری اطلاعات ودافون ناسازگار بود. این موضوع منجر به خرابیهای متعدد و مشکلات فنی در طی پیادهسازی شد.
نتیجه:
این پروژه در نهایت به عنوان یک شکست شناخته شد و ودافون مجبور شد که بخش زیادی از پروژه را متوقف کند و به سیستمهای قدیمی بازگردد. این شکست میلیونها دلار ضرر مالی به ودافون وارد کرد.
۴. شرکت Revlon
شرح پروژه:
شرکت تولید محصولات آرایشی Revlon در سال 2018 اقدام به پیادهسازی یک سیستم ERP جدید کرد. هدف این پروژه، یکپارچهسازی سیستمهای مختلف در سراسر جهان و بهبود زنجیره تأمین بود.
دلایل شکست:
- نقصهای فنی و تأخیر در پیادهسازی: سیستم ERP به درستی کار نکرد و باعث اختلال در زنجیره تأمین و تولید شد. این اختلالات منجر به تأخیر در تحویل محصولات و نارضایتی مشتریان شد.
- عدم توانایی در مدیریت تغییرات: رولون نتوانست تغییرات ایجاد شده توسط سیستم ERP را به درستی مدیریت کند. این موضوع باعث ایجاد سردرگمی و اختلال در فرآیندهای داخلی شرکت شد.
- آماده نبودن زیرساختها: زیرساختهای فناوری اطلاعات رولون برای پشتیبانی از سیستم ERP جدید آماده نبودند که این موضوع باعث بروز مشکلات جدی در عملکرد سیستم شد.
نتیجه:
رولون پس از این شکست با مشکلات مالی بزرگی مواجه شد و حتی نتوانست گزارشهای مالی به موقع ارائه کند. این امر تأثیر منفی بر شهرت و جایگاه شرکت در بازار داشت.
۵. شرکت Waste Management
شرح پروژه:
شرکت Waste Management یکی از بزرگترین شرکتهای مدیریت زباله در آمریکا بود که تصمیم گرفت یک سیستم ERP سفارشی را از شرکت SAP خریداری و پیادهسازی کند.
دلایل شکست:
- عدم تطابق با نیازهای شرکت: شرکت SAP نتوانست سیستم ERP را به گونهای طراحی کند که به نیازهای خاص Waste Management پاسخ دهد. این سیستم قادر به مدیریت صحیح فرآیندهای خاص شرکت نبود.
- اختلافات قراردادی: پس از شکست پروژه، اختلافاتی بین شرکت Waste Management و SAP در مورد تعهدات و وظایف به وجود آمد. شرکت Waste Management ادعا کرد که SAP در تحویل یک سیستم کاربردی ناکام بوده است.
- تأخیرهای متعدد: این پروژه به دلیل پیچیدگیهای فنی و اختلافات در طراحی به طور مداوم با تأخیر مواجه شد، که این امر به نارضایتی مدیریت شرکت انجامید.
نتیجه:
این پروژه به طور کامل شکست خورد و Waste Management شکایتی علیه SAP تنظیم کرد. این شکست باعث ضرر مالی 100 میلیون دلاری شد و اعتبار SAP را تحت تأثیر قرار داد.
دلایل کلی شکست سیستمهای ERP
- مدیریت ضعیف پروژه: عدم برنامهریزی دقیق، نظارت ناکافی و مدیریت نامناسب میتواند منجر به شکست پروژههای ERP شود.
- عدم تطبیق با نیازهای سازمان: بسیاری از پروژههای ERP به دلیل عدم توجه به نیازهای خاص سازمانها و سفارشیسازی ناکافی شکست میخورند.
- عدم تست کافی: عدم انجام تستهای کافی قبل از اجرای نهایی سیستم باعث بروز خطاها و مشکلات غیرمنتظره در فاز بهرهبرداری میشود.
- مقاومت کارکنان: مقاومت کارکنان در برابر تغییر و عدم آموزش کافی برای استفاده از سیستم جدید میتواند مانعی بزرگ برای موفقیت پروژه باشد.
- هزینههای غیرقابل پیشبینی: پروژههای ERP اغلب با هزینههای بالاتر از پیشبینیها روبهرو میشوند که باعث میشود سازمانها نتوانند پروژه را به اتمام برسانند.
- زیرساختهای فناوری ناکافی: نبود زیرساختهای مناسب IT برای پشتیبانی از ERP میتواند منجر به عملکرد نادرست سیستم شود.